رفاقت يا سقوط آزاد


 






 
چرا دوستي هاي ناسالم را ادامه مي دهيم؟
شما هم دوستي ناسالم داريد؟ مطمئن نيستيد؟ دوستي مي گفت بعد از گذراندن مدت زماني با فرد مورد نظر، اين سؤال را از خود بپرسيد:« آيا احساسم بهتر از قبل است يا بدتر؟» من اين تست دوستي را روزي که در مطب دندان پزشک منتظر بودم، در يک مجله کشف کردم. از آن روز هر وقت با کسي رو به رو مي شوم، اين سؤال را از خود مي پرسم:« آيا احساسم بهتر از قبل است يا بدتر؟» نياز به هيچ توضيح و تفسيري نيست، فقط بله يا نه. ممکن است از پاسخ تان تعجب کنيد.
تا به حال چند مرتبه با کسي هم صحبت بوده ايد که بعد از اتمام گفتگو احساس خستگي و بي حوصلگي شديد به شما دست داده است؟يا عضو يک سازمان هستيد و شرکت در جلسات آن براي تان کسل کننده و وحشت آور است. سؤال اينجاست: علي رغم احساس بدي که پس از برقراري ارتباط با اين افراد پيدا مي کنيم، چرا باز به رابطه مان با آنها ادامه مي دهيم، حتي وقتي مي فهميم که دوستي سالمي با آنها نداريم؟
اين مسأله مي تواند دلايل مختلفي داشته باشد که سعي کرده ايم به نمونه هايي از آن در اين مقاله اشاره کنم. وقتي فهميديد چرا با وجودي که مي دانيد فلان دوستي، براي تان ناسالم است، باز به آن ادامه مي دهيد، شايد دست کشيدن از آن روابط براي شما ساده تر شود.

1 مي خواهيد کمک کنيد:
 

اين جزو طبيعت انسان هاست که مي خواهند در صورت توان به همديگر کمک کنند. اما بين کمک کردن و وابسته بودن به ديگران تفاوت وجود دارد. مثلاً اگر دوستي داشته باشيد که با شما در مورد سختي زندگي اش صحبت مي کند و هيچ وقت نمي خواهد بداند که زندگي شما چطور پيش مي رود، اين مطمئناً براي شما يک دوستي خسته کننده و ناسالم خواهد بود. با وجودي که مي خواهيد کمک کنيد، واقعاً قادر به کمک نيستيد چون تنها کاري که مي کنيد، توجه کردن به رفتارهاي منفي آنهاست. اگر بتوانيد راهنمايي هايي به آنها ارائه کنيد و باعث شويد به حرف هاي تان گوش کنند و براي تغيير زندگي شان تلاش کنند، آن وقت است که مي توانيد بعد از گفتگو با آنها احساس بهتري پيدا کنيد چون به آنها کمک کرده ايد. اما اگر فقط بي فکرانه به حرف هاي يکنواخت آنها بارها و بارها گوش دهيد، نه تنها به آنها کمک نمي کنيد، بلکه قواي فکري خودتان را هم ضعيف مي کنيد.

2 احساس کنيد که ديگران به شما نياز دارند:
 

همه دوست دارند احساس کنند که براي دنياي اطراف شان ارزش دارند. اگر در دسترس دوستان مان باشيم و هر وقت به ما احتياج داشتند در اختيارشان باشيم، اين احساس را به ما مي دهد که براي شان ارزشمنديم. از اينها گذشته، آنها به ما نياز دارند، اين طور نيست؟ اما همان طور که در مورد قبلي ذکر شد، خيلي به آنها فايده نمي رسانيم و اگر آن احساس نيازمند بودن ديگران به ما، قواي فکري مان را ضعيف کند، حتماً مشکل ايجاد خواهد شد. دوستي داشتم که در تهيه و تدارک ازدواجش بود. خيلي زود معلوم شد که اين دوست فقط مي خواست من کنارش باشم تا به او در کارهاي مربوط به جشن کمک کنم، چون ساقدوش هايش نمي توانستند کمکش کنند. اين تنها چيزي بود که او به آن توجه نشان مي داد و نمي خواست کاري جز برنامه هاي عروسي انجام دهد و بعد از مراسم عروسي، من خيلي راحت کنار گذاشته شدم. خيلي سخت بود وقتي فهميدم چطور کسي توانسته از من سوء استفاده کند که فکر مي کردم دوستم است.
مرز بين کمک کردن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن مثل مو باريک است. وقتي که بفهميد مورد سوء استفاده کسي قرار گرفته ايد، براي اعتماد به نفس تان واقعاً ويرانگر است. به خاطر همين است که بايد دور هر رابطه اي که فکر مي کنيد در آن فقط مورد سوء استفاده طرف تان قرار گرفته ايد و ادامه آن هيچ سودي براي تان نخواهد داشت را خط قرمز بکشيد. حال اين سوء استفاده از هر نوعي که باشد، چه مسايل مادي، چه وقت تان يا حتي گوش هاي تان که حرف هاي طرف را بشنود. شما شايسته رابطه اي هستيد که در آن هر دو طرف به يک اندازه بدهند و بگيرند. اگر غير از اين باشد بهتر است هرچه زودتر از آن رابطه خارج شويد.

3 ترس از اين که دوست ديگري نداشته باشيد و تنها بمانيد:
 

بهتر است تنها بمانيد تا با کسي دوستي کنيد که براي عزت نفس تان مخرب است. دوستي هاي ناسالم مي توانند صدمات و زيان هاي بسيار عظيمي بر اعتماد به نفس تان داشته باشند، بدون اين که حتي خودتان بفهميد . اما نگران نباشيد. وقتي دوست هاي منفي تان را کنار گذاشتيد، خواهيد ديد که تغييرات بسيار مثبتي بر رفتارتان حادث مي شود و مدت زمان زيادي تنها نخواهيد ماند، چون به فردي موفق و شادمان تبديل مي شويد که هرکس را به طرف خود جذب مي کند. به اين طريق دوستاني پيدا خواهيد کرد که فقط براي خودتان شما را بخواهند و براي شان ارزشمند باشيد.

4 پشيماني:
 

نگران اين هستيد که بعداً از کنار گذاشتن اين رابطه پشيمان شويد. وقتي دوستي هاي ناسالم خود را دور بريزيد، ديگر قادر به برگرداندن آنها نخواهيد بود، درست است؟ اما اگر در آينده يک جا به آنها نياز پيدا کرديد چطور؟ شايد اوضاع تغيير کند و بعداً از اين که آن دوست تان را کنار گذاشته ايد، پشيمان شويد. تا به حال شده چنين احساسي پيدا کنيد؟ اما يادتان باشد، حفاظت از سلامت فکري و حتي وقت تان چيزي نيست که بخواهيد بعدها از آن پشيمان شويد. اگر در مورد آن فکر کنيد، ممکن است از اين پشيمان شويد که چرا زودتر از شر آن دوستي ناسالم خلاص نشده بوديد.

5 ميل به دوست داشته شدن:
 

مي دانستيد مکتب هايي که مي خواهند طرفداراني براي خود جلب کنند، روي اين ميل بشر کار مي کنند؟ آنها مي دانند اين طبيعت انسان است که بخواهد ديگران دوستش داشته باشند. به خاطر همين هر کاري مي کنند تا کسي به آنها علاقمند شود، حتي اگر به معناي قرباني کردن عزت نفس تان باشد. اما دوست داشته شدن از طرف کسي که ارزشي براي خود شما قايل نيست، هيچ ارزشي ندارد. مهمترين کس براي دوست داشتن شما بايد خودتان باشيد و اگر با کساني رابطه داريد که خوب شما را نمي بينند، شما هم نخواهيد توانست خودتان را دوست داشته باشيد. دوستي هاي ناسالم به هيچ وجه باعث شادي و خرسندي شما- خصوصيتي که ديگران را به طرف شما جذب مي کند- نمي شوند.

6 قطع رابطه با دوستان دشوار است:
 

قطع رابطه با دوستان، حتي اگر دوستي ناسالمي باشد، کار سختي است. آنها به شما زنگ مي زنند، مجبور مي شويد با آنها حرف بزنيد، جايي دعوت تان مي کنند، فکر مي کنيد بي ادبانه است دعوت شان را رد کنيد و به همين ترتيب اين رابطه همچنان ادامه پيدا مي کند. شما مي دانيد که اين دوستي ناسالمي براي تان است، اما فقط نمي دانيد که چطور بايد آن را تمام کنيد. اولين نکته اين است که قوي باشيد و به خودتان اطمينان داشته باشيد و بدانيد که بهترين رابطه ها شايسته شماست. قدم بعدي اين است که وقتي به شما زنگ مي زنند، ياد بگيريد به آنها « نه» بگوييد و خودتان هم به آنها زنگ نزنيد. معمولاً هر رابطه اي، به خصوص اگر رابطه اي ناسالم باشد، با بي توجهي خيلي زود بر هم مي خورد. اگر چند بار که زنگ زدند، شما سرد برخورد کنيد و خودتان هم با آنها تماس نگيريد، آنها کنار مي روند. اگر رابطه اي منفي باشد، حتي ديگر دلتنگ تان هم نخواهند شد. ناراحت کننده است اما حقيقت دارد. پس چرا وقتي آنها واقعاً توجهي به احساسات شما ندارند، نگران اين هستيد که احساسات شان را جريحه دار کنيد؟

7 فکر مي کنيد از وفاداري به دور است:
 

از زمان دبيرستان با هم دوست بوده ايد. چطور مي توانيد با کسي که اين همه مدت دوست بوده ايد، قطع رابطه کنيد؟ يا ممکن است دوست برادرتان باشد و احساس تعهد کنيد. مردم با گذشت زمان خيلي تغيير مي کنند و به راه خودشان مي روند. اگر تصميم بگيريد که مثبت تر و با اعتماد به نفس تر شويد و دوستان تان هنوز همان افکار سابق را داشته باشند، خودتان را درگير نوعي زندگي کرده ايد که ديگر نمي خواهيد . بايد از خودتان بپرسيد چرا بايد دوستاني را نگه داريد که کمکي براي رسيدن به هدف تان نمي کنند؟ براي اين که بخواهيد بهترين باشيد، بايد بتوانيد رابطه هاي ناسالم را کنار بگذاريد.

چرا بايد بدانيد با چه کسي معاشرت مي کنيد؟
 

دوستان بايد بتوانند از شما حمايت و پشتيباني کنند و زندگي تان را پربارتر کنند. اگر مي بينيد دوستان تان شما را پايين تر مي کشند، زمانش رسيده است که آنها را کنار بگذاريد. افرادي که انتخاب مي کنيد تا دور و برتان باشند، بايد اين قدرت را داشته باشند که شما را تشويق کنند تا بهترين باشيد. اگر دوستان ناسالمي در زندگي خود داريد، از خودتان علتش را سؤال کنيد و هرچه زودتر آنها را کنار بزنيد. عمر کوتاه هست. پس نبايد وقت تان را با کساني بگذرانيد که نه تنها فايده اي براي تان ندارند، بلکه به شما آسيب مي زنند.
راه حل اين است که بدانيد با چه کساني معاشرت مي کنيد. اگر با افراد منفي رفت و آمد داشته باشيد، خيلي زود طرز فکر خودتان هم مثل آنها خواهد شد. اگر با افراد سرزنده و مثبت ارتباط پيدا کنيد، روي شما نيز تأثير خواهد گذاشت. دوستان منفي و ناسالم انرژي زيادي از شما مي گيرند و واقعاً ارزشش را ندارد.
دفعه بعد که فکر کرديد درست نيست يک رابطه ناسالم را کنار بگذاريد، اين جمله زيبا را به ياد بياوريد:« دوست هديه اي است که به خودتان مي دهيد!»( رابرت لوئيس استيونسون)
منبع: کوچه ما، شماره 10.